اصولگرایان میانهرو مثل برف آب میشوند
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۱۹۶۱۳
نسلتازهای که از دل اصولگرایان بیرون آمدهاند، پرزحمت توانستند دولت داشته باشند، اما دولت به جای آنکه تمام و کمال به آنها وفادار باشد، میان آرای گوناگون اصولگرا تقسیم شد. این همنشینی حالا برای پدران اصولگرا سخت است و پسران پایداری هم آن را تاب نمیآورند. به همین دلیل دولت هنوز به دو سال نرسیده است، ایستگاه به ایستگاه و فصل به فصل، وزیر و رئیس پیاده کرده تا این کشتی، یکدست و یکخط باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش دنیای اقتصاد، تازهترین تیر و ترکشها سمت عزتالله ضرغامی است که خود را در قد و قامت یک رئیسجمهور میدید، اما در نهایت به وزارت رضایت داد. وزارتی که بیحاشیه نبوده است، مدیریت آن مورد نقد قرار داشته، اما آنچه بیشتر او را در تیررس خطر جابهجایی قرار داده، موضعگیریهای اجتماعی و فرهنگی است. او از تساهل در برابر منتقدان حرف میزند و تلاش میکند نگاهی رحیم در مقابل کسانی داشته باشد که حتی کشف حجاب کردهاند، این نگاه مطلوب و مقبول پایداری نیست. در هر شرایط غیرطبیعی و غیرعادی که نمونه آن را میتوان در ناآرامیهای سال گذشته دید، فرصتی فراهم شده که لایه تازهای خود را نشان دهد که بر اخلاف اسلاف و پدرانش، تاب و تحمل کمتری دارد. به ازای هر دوره از تغییر و تحولات در ایران، جناحهای سیاسی نیز یک بار پوست انداختهاند و جوانه تازهای برای تغییرات زدهاند. تغییراتی که همواره منتقد اسلاف خود بودهاند و آنها را به کندروی و رواداری محکوم کردهاند. راست جدید نیز در انتقاد به اصولگرای سنتی که ریشه و ارتباط با بازار داشت، در واکنش به جبهه اصلاحات شکل گرفت.
اصولگرایی از دل اصولگراییاوایل دهه هفتاد، تازه جنگ تمام شده، ارابههای پرسرعت سازندگی به راه افتادهاند، خاک خسته شخم میخورد، ربان قرمز کارخانهها یکی یکی بریده میشود و توسعه افسار گسیخته پیش میرود و البته هنوز از «توسعه سیاسی» خبری نیست. در این شرایط، «جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی» سال ۷۱ -۷۰ با انجام کارهای فرهنگی آغاز به کار میکند و لیست خود را برای مجلس پنجم معرفی میکند. این انتخابات در سال ۷۴ برگزار شد. رئیس آن مجلس علیاکبر ناطق نوری بود و نواب رئیس نیز حسن روحانی و محمدعلی موحد کرمانی بودند. این مجلس در دست طیف اصولگرا و تکنوکراتهای جدید بود. با شکلگیری دولت اصلاحات در سال ۷۶، دو تن از نمایندگان همین مجلس به وزارت رسیدند. سیدعطاءالله مهاجرانی و عبدالله نوری. وزرایی که به سختی از این مجلس رای اعتماد گرفتند و در همین مجلس هم استیضاح شدند. جمعیت ایثارگران، اگرچه رویکرد و مشی مخالفی با دولت اصلاحات داشت و تاب تحمل آن را نداشت، اما در ۵ مرداد ۱۳۷۸ مجوز فعالیت حزبی آن از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب دولت اصلاحات صادر شد.
حسین فدایی از شخصیتهای محوری و کانونی این گروه است که به پشتوانه فعالیتهای انقلابی و سابقه جبهه و جنگ توانست مدیریت و رهبری این جمعیت را به دست بگیرد. جمعیتی که از محمود احمدینژاد، عزتالله ضرغامی، علی دارابی، روحالامینی، ابوترابی تا الیاس نادران و داوود دانشجعفری را در برمیگرفت. جدیترین فعالیت جمعیت ایثارگران، ورود چهرههای شاخص آن در مجلس هفتم و خیز برای ریاستجمهوری در انتخابات سال ۱۳۸۴ بود. انتخاباتی که نتیجه آن بسیاری را شوکه کرد و انتظار نداشتند از پس دولت اصلاحات، دولت اصولگرایی با ریاست محمود احمدینژاد تشکیل شود. اما این نخستین واکنش به دوره اصلاحات با آن حجم از تغییر و رویکرد تازه بود. حضور و بروز دولتی پوپولیستی با پوسته انقلابی.
جمعیت ایثارگران اگرچه در دور اول حامی محمدباقر قالیباف بود، اما وقتی کار به دور دوم کشید و قرار شد هاشمیرفسنجانی با احمدینژاد رقابت تن به تن داشته باشند، تمام قد پشت احمدینژاد ایستاد و آن را کاندیدای اختصاصی خود خواند. مردی که خود را از جنس مردم میخواند و خود را با شهید رجایی که تصویری مقبول در ذهن ایرانیان داشت مقایسه میکرد، در نخستین دوره ریاست جمهوری افرادی مانند رحیممشایی، هاشمیثمره و بقایی را با عناوینی نه چندان دهان پرکن وارد دولت کرد. افرادی که حاشیهسازان خوبی بودند. حمایت از احمدینژاد برای ۴ سال دوام داشت تا انتخابات ۱۳۸۸ که اتفاقی عجیب در تاریخ سیاسی را نیز به همراه داشت. احمدینژاد، هنوز بر کرسی ریاستجمهوری ننشسته، خط و ربط خود را جدا کرد، همه آرا را محصول تلاش و محبوبیت مردمی خود دانست و تلاش جمعیت ایثارگران را هیچ و پوچ کرد.
مهمترین رویگردانی او را میتوان در چینش تیم جدیدش دانست که به سمت یاران و رفقای قدیمی رفت. رحیممشایی، هاشمیثمره و بقایی. خانهنشینی او، انتخاب مشایی به عنوان معاون اول، مخالفت با مصلحی به عنوان وزیر اطلاعات، همه و همه بر اختلافات در جبهه اصولگرایی، دامن زد و آن را چند شقه کرد. جمعی پای احمدینژاد ماندند. گروهی جدا شدند و با نام جبهه پایداری فعالیت خود را آغاز کردند و اصولگرایاننو نیز با چهرههایی از جمله قالیباف و لاریجانی راهشان را جدا کردند. اینها اگرچه همه از دل اصولگرایان نو بیرون آمدهاند، اما مشی متفاوتی دارند، حتی نسبت به یکدیگر. این تفاوت را میتوان در بخش فرهنگی و اجتماعی عمیقتر دید. مماشات و مدارا و رواداری برای آنها معنایی ندارد، موضوعی که در مسلک کسانی مانند ضرغامی و قالیباف و ناطقنوری و لاریجانی از جبهه اصولگرایان قابل پذیرش است. از این جمع، میتوان گفت دو نفر تن به حذف داد، یکی به ریاست مجلس و دیگری به وزارت رسید.
مردی که بعد از دوره ریاست بر صداوسیما و دورهای سکوت و خانهنشینی، تلاش کرد چهرهای متفاوتی از خود نمایش دهد که با ضرغامی پیشین متفاوت باشد. صبحانهخوری با چهرههایی از طیفهای مختلف سیاسی و فرهنگی که از سالهای ۹۸ و ۹۹ شروع شد و موضعگیریهای متفاوت در اتفاقات اجتماعی و سیاسی که تلاش میکرد همدلی بیشتری با گروههای مختلف داشته باشد و در همان حال فعالیت خود را در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و توییتر افزایش داد تا ضرغامی تازهای را معرفی کند. به واسطه سالها فعالیت در صداوسیما، چهرهای فرهنگی برای خود ساخته است و به همان دلیل هم خود را از اهالی هنر و فرهنگ میداند و همواره معتقد است باید از در دوستی و آشتی با آنها درآمد. درست نقطه مقابل برخی سیاستگذاران که حذف هر یک از سلبریتیها از عادل فردوسیپور تا بازیگران را، راه نفس تازهای برای مردم، فرهنگ و رسانه میدانند.
ضرغامی در اینستاگرام و توییترش روایتهایی از مواجهه با زنان و دخترانی دارد که در گروه کشفحجابکنندگان تعریف میشوند، در هیچ کدام از روایتها، او با آنها مقابله نمیکند، آنها را نادیده نمیگیرد و در مقابل معتقد است که باید با آنها مدارا کرد. اگرچه ضرغامی، برای انتخابات ریاستجمهوری ناکام ماند، اما به رسم حمایت از کاندیدای برنده، یک کرسی در هیات وزیران به او رسید. چنان که دیگرانی هم از آن سهم بردند.
اصولگرایان میانهرو مثل برف آب میشونددر هر دوره و به خصوص پس از تحولات اجتماعی و سیاسی، تغییرات قابل توجهی در گروههای سیاسی ایجاد میشود، گروهی تندروتر دسته تازهای را تشکیل میدهند که قرار است کمیها و کاستیهای حتی پدران و برادران خود را که روزی یک خاستگاه داشتهاند، جبران کنند. دولت رئیسی، در ابتدا متشکل بود از گروههای مختلف و البته همه منتسب به اصولگرایان. اما این جمع آنچیزی نبود که پایداریها انتظارش را داشتند. ستادهای انتخاباتی را آنها برای رئیسی برپا کرده بودند، آنها برنامه داشتند و احتمالا آنها هیات دولت را باید تعیین میکردند، اتفاقی که در چینش کابینه رخ نداد. تنها راه، پیاده کردن یکی یکی این افراد بود. خانهتکانی در وزارتخانههای تعاون، کار و رفاه اجتماعی، جهادکشاورزی، آموزش و پرورش، راهوشهرسازی، صمت و همچنین روسای بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه از آن جمله بوده است. اما این نمیتواند پایان کار باشد. هنوز افرادی هستند که باید جا را خالی کنند از جمله ضرغامی. همزمان با شروع ناآرامیهای پاییز سال گذشته، رویکردهای مختلفی در حوزههای حجاب و برخورد با معترضان شکل گرفت.
ضرغامی از جمله چهرههایی بود که تلاش کرد با وجود حضورش در دولت و به عنوان یک وزیر، موضع تند و تیز اتخاذ نکند. موضوعی که خوشایند هسته مرکزی پایداری نبود. از همان زمان بود که او در تیررس قرار گرفت. رسانههای آنها توپخانهشان را به سمت او گرفتند تا زیرپایش سست شود و جا برای دیگری باز شود. این خبری است که برخی منابع آن را تایید میکنند. تلاشی که از ۷-۸ ماه قبل آغاز شده تا هر طور شده پشت ضرغامی را به خاک بمالد و او را هم حذف کند. البته شک و شبههای هم در مورد مخبر وجود دارد. او هم اخیرا تحت فشارهای فزاینده قرار گرفته است. البته برای او، اما و اگرهایی هم وجود دارد. «پرویز فتاح» وزیر دولت احمدینژاد، گزینه مورد نظر مخالفان مخبر است که اگر امکانش فراهم باشد جای مخبر را بگیرد.
گزینه دیگری که پایش بر لبه تیغ حذف است، ضرغامی است. احتمال رفتن او با جریان اخیر حافظیه تقویت شد. یک خواستگاری در حافظیه، منجر به بازداشت و برکناری دو مدیر و بسته شدن موقت حافظیه شد. بخشی از کنشها و واکنشها به جریان خواستگاری نیز به جبهه پایداری بازمیگشت. بعد از دو روز، آقای ضرغامی به عنوان وزیر گردشگری و صنایع دستی برای وساطت و پادرمیانی وارد شد و توانست مدیرش را آزاد کند. علی دارابی نیز که از دوران جمعیت ایثارگران با ضرغامی است و در صداوسیما نیز قائممقام وی بود، در نقد برخورد اخیر نامهای با عنوان «دولت در دولت» نوشت و در جایی از آن با عنوان به کجا چنین شتابان نوشت: «با این رفتارها و احکام غیر قابل قبول قضایی به دنبال اثبات چه چیزی هستیم؟!» به نظر میرسد این برخورد، بیش از آنکه تقابل دولت با دولت باشد، مقابله و تسویهحساب جبهه پایداری با پسران میانهروی اصولگراست که با برادران سازگاری ندارند و مدام قصه یوسف و برادران را تداعی میکند که در نهایت چارهشان چاه شد.
اما هسته پایداری در دولت فرصتهای زیادی برای جابهجایی ندارد. دولت قبل از آن که به فکر تغییر و جابهجایی تازهای باشد، باید نگران حجم تغییرات در کمتر از دوسال باشد. حجم تغییرات میتواند دولت را از حدنصاب بیندازد؛ به گونهای که کابینه یکبار دیگر در مجلس حاضر شود و رای اعتماد بگیرد. این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که نیمی از کابینه دچار تغییر شود. اکنون ۱۸وزارتخانه در دولت وجود دارد. در صورتی که تغییرات به عدد ۹ برسد، دولت از حدنصاب خواهد افتاد. یعنی دولت در مرز خطرناکی قرار دارد، به خصوص آنکه سال آینده مجلس تازهای روی کار میآید و شاید بخواهد برای نمایش حضور خاص و تاثیرگذارش در نخستین گام دست به ترکیب دولت بزند و چند وزیر را زیر تیغ استیضاح ببرد. این شرایط با تغییراتی که تا کنون داشته دولت را در شرایط سختی قرار میدهد، اما ممکن است این ریسک را بپذیرد.
برندگان و بازندگان بحرانهابحران به همان اندازه که هر بار عین هیولا و خوره به جان جامعه میافتد، به همان میزان نیز میتواند زایا باشد. جنگ تمام شد، جنگدیدهها بازگشتند بر سر خانه و زندگی، کشوری ماند با محدودیت منابع و شهر به شهر خرابه که باید ساخته میشد. موضوع سازندگی نخستین راهگشای این وضعیت بود که باید با سرعت پیشبرود، اما آنها که جنگرفته بودند، آنها که رگ گردن برای انقلاب و وطن گذاشته بودند، معترض شدند که این سازندگی، عدالت اجتماعی را به مسلخ میبرد. همانها شروع به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی میکنند. فعالیتهایی که خاطرات تلخی را به خاطر بسیاری گذاشته است.
از دل همین شرایط، دولت اصلاحات به دنیا آمد که به نوبه خود یک بحران محسوب میشد که با همان بدنه فرهنگی و اجتماعی، در تضاد بود. این حاکمیت دوگانه، منجر به زایش جمعیت ایثارگران و آبادگران شد که در ذات خود اصولگرا بودند، اما در غربالگری که انجام داده بودند، چهرههایی جدا شدند که تندتر و شاید صریحتر بودند. در سال ۸۸ بعد از یک دوره ریاستجمهوری احمدینژاد که دولتی پوپولیست تشکیل داده بود، اعتراض علیه پوپولیسم شکل گرفت. تشکیل جبهه پایداری، پادزهر این اعتراض بود که چهرهای تند و تیزتر از اصولگرایان را نمایش میداد. جبههای که تاب خودیها را هم نداشت. همانقدر که ممکن است از پس هر بحرانی آرامشی باشد، بعد از آرامش هم شاید باید منتظر بحران تازهای بود. بحران هستهای در سال ۹۲ بیخ گلوی اقتصاد را گرفته بود که حسن روحانی و ظریف با کلید آمدند و موضع گفتگو و آشتی با دنیا را مطرح کردند.
پایداریها، اما پیشتر هم گفته بودند آشتی وجود ندارد، به خصوص وقتی میتوان بومیگرایی و خودکفایی ملی را تقویت کرد. یعنی به ازای هر تز، یک آنتی تز مطرح میشود. در دل بحرانهای دی ۹۶ و آبان ۹۸، اصولگرایان به مصلحت زمان با هم ائتلاف کردند تا آن دوران به خیر گذر کند. اما این عبور بدون قربانی نبوده است، چنان که از آن زمان تا کنون چهرههای مختلفی از اصولگرایان مجبور به حذف شدهاند تا باقیماندهها با نفس بیشتر و سریعتر بتوانند حرکت کنند. چنان که هر کدام از بحرانها، منجر به حذف میانهروهای اصولگرایان شده است، ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱ نیز تا اینجای کار منجر به تقویت رادیکالها و تثبیت و تقویت مهرهها و چهرههایی شده است که حتی با خودیهای اصولگرایان و برادران خود نیز سازش ندارند.
قرعه به نام چه کسی افتاده است؟اصولگرایان سنتی، با پیدایی اصولگرایان نو کمکم حذف و بیقدرت و اثر شدند. اما شرایط حتی برای اصولگرایان نو نیز پایدار نماند. چهرههایی مانند علیاکبر ناطقنوری، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و حتی حسن روحانی با وجود همه تفاوتها همه در گروه اصولگرا دستهبندی میشدند که یکییکی حذف شدند و در این حذفیات، آقایان تازهتری جایگزین شدند که دیگر مشی و رواداری آنها را ندارند و اتفاقا به دلیل همین خصوصیات آنها را حذف کردهاند. محمدباقر قالیباف، با وجود آنکه به عنوان یک اصولگرا بر کرسی ریاست مجلس تکیه زده، اما اکنون برای تاخیر در بررسی لایحه صیانت از فضای مجازی و طرح عفاف و حجاب تحت فشار است. این مسیری است که پیشتر علی لاریجانی نیز طی کرده و مدام برچسب همراهی با اصلاحطلبی یا همراهی با اعتدال و توسعه روحانی را خورده است. برچسبهایی که در نهایت او را حذف کرد. به نظر میرسد پایداریها، اینبار قرعه را به نام ضرغامی ضرب کردهاند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: اصولگرایان نو اصولگرایان قیمت طلا و ارز قیمت موبایل جمعیت ایثارگران اصولگرایان نو جبهه پایداری دولت اصلاحات ریاست جمهوری احمدی نژاد چهره هایی تازه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۱۹۶۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رقابت جدی ۷ نفر برای کرسی ریاست مجلس به روایت نوری قزلجه /اصولگرایان مجلس دوازدهم «یک فراکسیون سیاسی» نخواهند داشت
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، غلامرضا نوری قزلجه، با اشاره به آرایش سیاسی مجلس دوازدهم، اظهار کرد: در مجلس آینده حتماً فراکسیونی تحت عنوان فراکسیون «مستقلین» خواهیم داشت؛ البته مستقلین نام پیشفرض و آن چیزی است که طی چند سال اخیر در ادبیات سیاسی ما مطرح شده، اما اعضا هر اسم دیگری را برای این فراکسیون انتخاب کنند، همان خواهد شد.
بنابر گزارش مهر، وی ادامه داد: رایزنیهای اولیه بین منتخبان مجلس دوازدهم اعم از نمایندگان ادوار، نمایندگان فعلی و نمایندگان جدید انجام و قرار بر این شده است که افرادی با مشی اصلاحطلبی، میانرو و همچنین اصولگرایان معتدل و مستقل همگی در یک فراکسیون سیاسی تحت عنوان «مستقلین» یا هر نام دیگری که اعضا درباره آن به توافق برسند، باشیم.
رئیس فراکسیون مستقلین مجلس تصریح کرد: بدون احتساب افرادی که در دور دوم انتخابات به مجلس دوازدهم راه مییابند، فعلاً حدود ۸۰ نفر از افرادی که به مجلس دوازدهم راه یافتهاند، مشی سیاسی مستقل یا میانهرو دارند. امیدوارم نتایج در دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم به گونهای باشد که تعداد نمایندگان مستقل مجلس دوازدهم به ۱۰۰ نفر برسد.
نماینده مردم بستانآباد در مجلس دوازدهم درباره آرایش سیاسی احتمالی اصولگرایان در مجلس آینده، گفت: در مجلس یازدهم یک فراکسیون تحت عنوان فراکسیون «اکثریت» یا فراکسیون «انقلاب اسلامی» داشتیم که در نیمه دوم مجلس یازدهم تا حدودی به اختلاف برخوردند.
نوری قزلجه تصریح کرد: آنطور که زمزمه آن به گوش میرسد و بر اساس کاندیداهایی که برای ریاست مجلس آینده مطرح هستند، به احتمال بسیار زیاد اصولگرایان مجلس دوازدهم «یک فراکسیون سیاسی» نخواهند داشت و پیشبینی میکنم دو یا حتی ۳ فراکسیون سیاسی داشته باشند.
منتخب مجلس دوازدهم درباره رئیس احتمالی مجلس دوازدهم، گفت: افراد میانهرو و مستقل مجلس آینده، این موضوع را منوط به شکلگیری فراکسیون کردهاند و در اولین مجمع فراکسیون به دنبال آن هستیم که این موضوع را مطرح کنیم. البته برای پستها و ارکان دیگر مجلس و اعضای هیأترییسه هم بحث و تبادل نظر خواهیم داشت.
وی ادامه داد: گزینه ما برای ریاست مجلس به این موضوع بستگی دارد که ببینیم تعامل فراکسیونهای روبرو چگونه خواهد بود و آیا آنان با هم متحد میشوند یا آنکه اصولگرایان تعدد فراکسیونی پیدا میکنند. به هر صورت در اولین مجمعی که قبل از انتخابات هیأترییسه برگزار خواهیم کرد، حتماً بنا داریم این موضوعات را مطرح کنیم.
رئیس فراکسیون مستقلین مجلس درباره گزینههای که برای ریاست مجلس دوازدهم مطرح هستند، گفت: افراد زیادی مطرح هستند و بنده نمیخواهم اسم ببرم؛ در واقع افرادی برای ریاست مجلس مطرح هستند که یا خودشان با ما صحبت کردند یا از طرف آنان کسانی با ما صحبت کردند یا در رسانهها شنیدیم؛ حدود ۶ یا ۷ نفر برای ریاست مجلس دوازدهم فعال هستند.
نوری قزلجه تاکید کرد: قطعاً هیچیک از این گزینهها الان نمیتوانند به طور قطع خود را رئیس مجلس آینده بدانند؛ در واقع هیچیک نمیتوانند با ضریب اطمینان و احتمال بالا بگویند که رئیس مجلس دوازدهم میشوند.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا گزینههای ریاست مجلس دوازدهم برای کسب این کرسی شانس برابر دارند، گفت: خیر؛ شانس این افراد متفاوت است اما اینکه بگوییم یکی از این افراد، شانس قطعی یا احتمال بیشتری برای ریاست مجلس دارد، اینگونه هم نیست؛ این موضوع یک مقدار پیچیده است.
نماینده مردم بستانآباد در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: نمایندگان مردم در انتخاب رئیس مجلس حتماً بازخوردهایی را که از انتخابات گرفتند، باید لحاظ کنند و باید علیالقاعده نظرات افکار عمومی و وضعیت آرای انتخابات در این موضوع دخیل باشد و مجلس نباید بدون توجه به این موارد تصمیم بگیرد.
نوری قزلجه تصریح کرد: بر این اساس، بحث هیأترییسه به خصوص رئیس مجلس یک موضوع پیچیده و چالشی خواهد بود و رقابتها برای آن هم جدی خواهد بود.
۲۷۲۱۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901989